توی بیهوشی وقتی عمل تموم شد و مریض و باید برگردونن بهش ریورس میزنن
یکم بعدش آروم آروم به هوش میاد ..
بیشتر وقتا زیر لب هی با خودش یه اسمی رو تکرار میکنه ..
میگن تاثیر داروهای بیهوشیه .. میگن هذیون بعد از عمله و هیج اهمیتی نداره..
اما یه بار یکی از استادامون که حسابی پیر این رشته بود میگفت :
اگه به مریضاتون دقت کنین می بینین بیشتر شون توی اوج بی قراری و درد و لرز بعد ازعمل
وقتی که هوش و حواسشون سرجاش نیست و هویت خودشونم هنوز یادشون نمیاد
هی یه اسمی رو تکرار میکنن .. صاحب اون اسم عزیزترین شخص توی زندگی اون بیماره...
اگه ازش بپرسین میفهمین اون موقعی که بیهوشیش عمیق شده بوده هم توی رویا و توهمش صاحب اون اسمو کنار خودش میدیده وحسش میکرده
و گاهی وقتا که سطح هوشیاریشون نسبتا بالا میاد میپرسن فلانی که الان اینجا بود بالا سرم وایستاده بود کجارفت پس ؟؟؟
استادمون راست میگفت خیلیا وقتی به هوش میان معمولا یه اسمی رو میگن انگار بهشون قوت قلب میده ...
انگار به خاطر اون اسمه دوباره بر میگردن به این دنیا و سیاهیاش ...
اسمها قصه عجیبی دارند ...
..................................................................................